کارشناس اول گفت: «باید شخصیت اصلی داستانت یک جوری عصبانیتش را نشان بدهد.»
نویسنده پرسید: «یعنی توی حرفهایش؟»
کارشناس دوم گفت: «نه. توی رفتارهایش.»
نویسنده پرسید: «مثلاً چیزی را بشکند یا با دیگران دعوا کند؟»
من گفتم: «نه. مثلاً برود دو ساعت و چهل و پنج دقیقه روی یکی از صندلیهای ایستگاه مترو بنشیند و زل بزند به مردم.»
نویسنده گفت: «وا! کدام دیوانهای اینطوری عصبانیتش را نشان میدهد؟»
کارشناس اول گفت: «هیچکس!»
کارشناس دوم گفت: «هیچکس!»
من گفتم: «من!»
بعد همه سکوت کردند...
نیکولا...برچسب : نویسنده : nikolaaa بازدید : 160