عشق‌های لهجه‌دار

ساخت وبلاگ

یک روز یکهو صدای آشنای کسی را پشت سرت می‌شنوی: «ببخشید خانوم، خیابون رامین کجاست؟». توی یک لحظه به این فکر می‌کنی که برگردی و با سیلی در گوشش بزنی یا محکم در آغوشش بگیری و شکایت تمام سال‌های دوری را سرش بریزی؟! اما وقتی برمی‌گردی، غریبه‌ای را می‌بینی با لهجه‌ای آشنا. لهجه‌ای که انگار هیچ‌طوری فراموشت نمی‌شود. انگار هرجای دنیا بروی دنبالت می‌آید. انگار ساخته شده برای عذاب‌دادن تو! شانه‌هایت را بالا می‌اندازی و می‌گویی: «نمی‌دونم» و بعد به این فکر می‌کنی که کاش آدم‌ها قبل ازعاشق‌شدن می‌توانستند لهجه‌شان را پاک کنند...

# نیکولای_آبی 
نیکولا...
ما را در سایت نیکولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikolaaa بازدید : 169 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 15:44