زیرپوستی

ساخت وبلاگ

روی چانه‌ام چند زخم پنج ساله دارم که خوب نمی‌شود. نه اینکه خوب نشود، بهتر است بگویم خودم نمی‌گذارم خوب شود. سه تا موی سمج پنج سال تمام است که مرا بازیچه خودشان کرده‌اند. هی درمی‌آیند و هی من هنوز از زیر پوست درنیامده، با موچین می‌افتم به جانشان و از ریشه درمی‌آورمشان. آن‌ها هی درمی‌آیند و من هی درمی‌آورمشان و زخم و زیلی می‌شوم. هیچ‌کداممان از رو نمی‌رویم. نه موها دست از درآمدن می‌کشند و نه من دست از درآوردن!

از سه تا موی سمج روی چانه‌ام بدم می‌آید. مرا عجیب یاد خودم و آرزوهایم می‌اندازند. وقت‌هایی که تمام عمر جان می‌کنم به یک نقطه‌ی امن برسم و از زندگی لذت ببرم، یا فلان چیز را به دست بیاورم یا فلان کار را به نتیجه برسانم و بعد یکهو زندگی دست می‌اندازند و با موچین مرا از ریشه می‌کَنَد. من می‌مانم و از صفر شروع کردن. درست مثل موهای روی چانه‌ام. با این تفاوت که آن‌ها هیچ‌وقت جا نمی‌زنند،  من ولی یک روز کوتاه می‌آیم، همان پایین می‌مانم، بیخیال آرزوهایم می‌شوم و دنیا پاک فراموش می‌کند که همچین مویی داشته زیر پوستش زندگی می‌کرده...

# نیکولای_آبی 

نیکولا...
ما را در سایت نیکولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikolaaa بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 20:01