شهر جدید قانونهای خودش را دارد. هرچقدر هم که تمرین کنید با مردم به زبان خودشان حرف بزنید، لباسهای شکل آنها بپوشید، آداب و رسومشان را رعایت کنید و کوچه پسکوچههایشان را یاد بگیرید؛ ممکن است ندانید در این شهر موقع سوار شدن به اتوبوس کارت میزنند، نه موقع پیاده شدن از آن. و همین مثل مهر محکمی روی پیشانیتان میکوبد: «من یکی از شما نیستم!» گاهی با خودم فکر میکنم آنهایی که برای زندگی به کشور دیگری میروند، چقدر از این مهرها روی پیشانیشان میخورد تا به یکی مثل مردم همان کشور تبدیل شوند؟ چقدر باید برای قایم کردن و پاک کردن جای مهرهایشان تلاش کنند؟ بدتر از همه اینکه چقدر زمان میبرد تا درد مهرهایی که خوردهاند از دلشان برود بیرون؟
نیکولا...برچسب : نویسنده : nikolaaa بازدید : 186