گفت: نازِ من کیه؟
گفتم: من.
گفت: نیازِ من کیه؟
گفتم: من.
گفت: رازِ من کیه؟
گفتم: من.
گفت: درازِ من کیه؟
گفتم: چی؟
گفت: قافیهی دیگهای پیدا نکردم.
گفتم: عزیزم، بهتر نیست زورکی شعر نگی؟
گفت: باشه.
و رفت که شاعری را ببوسد و در کوزهای بگذارد...
نیکولا...برچسب : نویسنده : nikolaaa بازدید : 159